باران عشق

!...روز و شب باران ِ عشق می بارد این حوالی

باران عشق

!...روز و شب باران ِ عشق می بارد این حوالی

معجزه ی عشق...

راست راستی داری می آیی؟! 

یعنی دعاهایم برآورده شد؟ 

یعنی آبی که پشت سرت ریختم آن سحرگاه بارانی، 

و از آن آب و قطره های اشکم خواستم تو را زود برگرداند دعایم را پیش خدا برد؟ 

یعنی ایمان بیاورم به معجزه ی عشق؟ 

عشقی که من و تو را هر لحظه بی تاب و مشتاق می کند برای دیدار... 

وای دیدار... 

وای دلم... 

دلم... 

لبریزم از ذوق...مثل بچه ها! 

یادت هست پشت تلفن جیغ زدم وقتی گفتی می آیی؟! 

و هزار بار خدا را شکر کردم و همین الان هم از ته دل گفتم خدایا ممنونم... 

خدایا ممنونم که دل زهرایت را دیدی که امسال بدون عزیزش می میرد... 

خدایا ممنونم که غیر ممکن را ممکن کردی... 

خدایا ممنونم...با هزار قطره اشک شوق ممنونم مهربانترینم... 

 

 

 عکس نوشت: حس من بعد از شنیدن خبر آمدنت پشت تلفن

 

پ.ن: آن قدر بی تابم برای آمدنت که خدا میداند....میدانم بیایی بهار می شود تمام لحظه هایم...میدانم بیایی از خوشحالی می میرم!!! 

پ.ن: ممنونم زندگی من که بخاطر بانویت تمام تلاشت را کردی که بیایی...ممنونم عزیزکم...سراپای وجودت را غرق بوسه میکنم!

نظرات 18 + ارسال نظر
نگار... سه‌شنبه 23 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 08:14 ب.ظ http://www.dance-of-life.blogfa.com

زهراااا میدونی که چه خوب می فهمم همه این حساتو....عزیزکم خداروشکرررررررررررر...خداروشکر که خدا داره به هممون پیشاپیش بهترین عیدیمونو داد...
زهرا خبر اومدن همسراتونو که میشنوم انگار دنیارو بم دادن...خدارو هزار مرتبه شکر برای لحظه های عاشقونه ای که با شتاب دارن بهتون نزدیک میشن...

واقعاً خدا رو شکر نگارم...راستی آماده ای برای فردا که پرواز کنی به آبادان و آغوش آقا حمید؟
وای که میدونم تو دلت چه خبره...راستی دیروز واسه آقامون کلی از شما و آلوچه گفتم انقده خوشحال بود که دوستای همدرد دارم اینجا! کلی تعریفتونو کردم براش! بـــــــــهله!

نگار... سه‌شنبه 23 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 08:17 ب.ظ http://www.dance0of-life.blogfa.com

راسییییی خانوم محترم جیغ ینی چه !!!؟ یه زن عفیف هیچ وقت جیغ نمیزنه!!!(نگار مسئول حراست بلاگستان)

جیغ ِ یواش بود! یعنی نصفیش درونی بود نصفیشو تخلیه کردم! شما که خانوم دکتر بودین چی شد سر از حراست درآوردین؟ وووووییییی

نگار... سه‌شنبه 23 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 08:19 ب.ظ http://www.dance-of-life.blogfa.com

راسییییی خانوم محترم جیغ ینی چه !!!؟ یه زن عفیف هیچ وقت جیغ نمیزنه!!!(نگار مسئول حراست بلاگستان)

بچه ها حراست اومد جمع کنین!

[ بدون نام ] سه‌شنبه 23 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 09:00 ب.ظ

حراست شغل دوممه...دیدم تو اون یک نون نیست رفتم سراغ این!!
اگه آقات بفهمه جه رفیقای نابابی پیدا کردی!

بهله تقریبا آمادم ...من مروز کلا زیر اپیلاسیونم ! الان زنگ تفریح ِ تا عضو بعدی!!
یه شونصد ساعتم حمووووم دارم!
فردام تا ساعت۲ مریض دارم!!ساعت ۴ پروازه!
احتمالابه دم ِهواپیما آویزون میشم و میرم!

عزیزممممممم
وای نگاری منم دقیقاً روز قبل از اومدن آقایی زیر اپیلاسیونم و شبش از درد خواب ندارم الان می فهمم حستو! اگه عشق آقاهامون نبود واقعاً ما چطوری این همه دردو تحمل میکردیم؟!!
قربونت برم ایشالا که به همه کارات برسی و فردا بپری تو بغل آقایی!

نگار سه‌شنبه 23 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 09:02 ب.ظ http://www.dance-of-life.blogfa.com

مسلما اون بالایی منم ...

جیگری شما خانم دکتر حراست!

نگار... سه‌شنبه 23 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 09:35 ب.ظ http://www.dance-of-life.blogfa.com

آره عزیزم یه عکس عشقولی از آقاتون بچسبون جلوت و ویژ ویژ اپیلاسیون کن!!!
در اون لحظاتم یادت باشه جیغ و صداتو کسی نشنوه!!

عزیزممممممم آره فکر کنم جواب بده این روش!
چشم خانوم دکتر حراست! ما دیگه حواسمون هست جیغمونو نامحرما نشنون

آبی تر از آسمان سه‌شنبه 23 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 10:05 ب.ظ http://www.manaztoporam71.blogfa.com

آخی ... نازیییییییییییی ... خیلی خوشحال شدم که میان ! انشالله لحظه های خوشی با هم داشته باشید

راستی ارشدتو خوب دادی؟؟؟؟؟؟ آخه موندم اگه سال دیگه دانشگاه نری ؛ کجا بیام ببینمت ؟؟ قبول شیا

بووووووووووووووووووووووووس

مرسی فائزه نازم نه بابا نخونده بودم!!! بیشتر میخواستم با سبک سوالا آشنا بشم!!!!
وا فائزه؟!!! پاشو بیا خونمون دیگههههههههه
بووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووس

ماهی سه‌شنبه 23 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 11:27 ب.ظ

چه زهرای خوشبختی.چه عکس نازی.چه آقای مهربونی.خوش به حالت زهرایی...
ایشالا همه لحظه هات لبریز از عشق باشه

چه دوست خوبی! مرسی عزیزم.به همچنین برای شما

الوچه چهارشنبه 24 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 12:52 ق.ظ

زهرام اول مرسی از اینکه این بازی رو انجام دادی و به خودم میبالم که چنین دوستایی با این دلای دریایی دارم

فدات بشم.من متشکرم ازت بخاطر این بازی خوب

الوچه چهارشنبه 24 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 12:56 ق.ظ http://www.entezare90.blogfa.com

عروسکم خیلی خوشحالم که همسریت داره میاد و سال تحویل چشم تو چشم و دست در دست هم سال نو رو شروع میکنید و آرزو میکنم سالی پر از عشق و آرامش موفقیت داشته باشین عروس نازم
(اینجا چرا آیکون بوس نداره؟؟؟؟؟؟؟؟) بوووووووووووووووووووس گنده عزیزم

مرسییییییییییییییییییی آلوووووووووووووووووچه جونممممممممم(چرا آیکون بغل نداره اینجا؟!!!)
آلویی باورت میشه کلی از شما و از نگاری واسه آقامون گفتم؟!! آقامونم بسی ذوق نمود و گفت میرم وبلاگاشونو میخونم
دوستتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت دارمممممممممممم بووووووووووووووووووووووسسسسسسسسسس

الوچه چهارشنبه 24 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 12:56 ق.ظ http://www.entezare90.blogfa.com

عروسکم خیلی خوشحالم که همسریت داره میاد و سال تحویل چشم تو چشم و دست در دست هم سال نو رو شروع میکنید و آرزو میکنم سالی پر از عشق و آرامش موفقیت داشته باشین عروس نازم
(اینجا چرا آیکون بوس نداره؟؟؟؟؟؟؟؟) بوووووووووووووووووووس گنده عزیزم

شیوا چهارشنبه 24 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 02:39 ق.ظ

عزیزدلم ...یه دنیاااااا شاد شدم ه قراره اقاییت بیاد ..درست مثل لحظاتی که برای پری شاد میشدم که عسلیش می اومد ....
اخه میدونم چه حسی داشتی وقتی که گفته میام ...الهی گوارا وجودتون این لحظات ناب...
الهی بهترین سال پیش روتون باشه عزیزم ...مراقب خوبیات باش.

ممنونم شیوای مهربونم....ایشالا بزودی آقا احسان شما هم میاد
ممنونم گلم به همچنین برای شما الهی سالی پر از عشق و شادی و وصال ابدیتون باشه الهی آمین

نام آشنای تو... چهارشنبه 24 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 12:43 ب.ظ

بسوی تو،به شوق روی تو
به طرف کوی تو سپیده دم آیم
مگر ترا جویم،بگو کجائی!؟
نشان تو گه از زمین گاهی ز آسمان جویم
ببین چه بی پروا ره تو می پویم!
بگو کجائی!؟
عزیزترینم... نازنین بانویم...
اصلاً مگر بهار بی تو سبز می شود بانوی اردیبهشتی ام!!؟
قطعاً در تحقق معجزه عشق پاکمان و تقدیر زیبای پیش رویمان،
نگاه و توجه حضرت عشق به دل دریایی ات بوده و هست... این را اطمینان دارم چراکه هر لحظه حسش می کنم...
تمام شور و گرمای عشق رویایی مان از قداست و حرم نفس های آسمانی توست بانو...

الهی من فدای تک تک کلماتت...
فدای دست ها و انگشتان مهربانی که این حروف را نوشته اند...
الهی قربانت بروم عزیز دلم همه ی زندگی من
چشمانم پر از اشک است باور کن....
اشک شوق...اشک اشتیاق...
بیا...زودتر بیا...دلم دیگر طاقت ندارد...ماه من...نفسم...زندگی من...
وقتی میگویی بانو دلم میلرزد...دلم می لرزد از شوق...از عشق...باور کن نام آشنای من....مرد من....همه کس و همه چیزم...رویای من....مرد بی نظیر من...

معجزه گر چهارشنبه 24 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 04:11 ب.ظ http://mojezegar.blogfa.com

سلام زهرا جان یک دنیا سپاس از اینکه با ما همبازی شدین
والله من که فیلتر شکن ندارم اما متوجه ورود از فیس بوک به صفحم شدم از طریق وبگذر
دستت درد نکنه
یک دنیااااا ممنون که با ما بازی کردی :)
اسمت در لیست پرواز کنندگان با هزار تومانی درج شد با نام بانوی اردیبهشتی :)

ممنونم عزیز دلم.من از شما یه دنیا ممنونم که منو به دنیای قشنگ این کوچولوها راه دادین.اجرتون با خدا

آبی تر از آسمان پنج‌شنبه 25 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 11:15 ق.ظ http://www.manaztoporam71.blogfa.com

آخه دخملی ... من انقد بهت زحمت دادم که اصلا روم نمیشه بیام خونتون ...جداً میگم همون عروسیتم زیادی بود
انشالله بذار آقا دار (!) بشیم ،‌ تو بیا عروسیمون ، بعدش با آقامون میایم خونه ی رویاییتون

مهندس بشین برا سال دیگه بخون ، قبول شیا...استاد دانشگاهی خیلی بهت میاد

فدایت بوس

ای خواهر کوچولویی این حرفا چیه؟ من دوستت میدارم.شما بیا پیشم بعدنا هم با آقایی بیا
وای خدای من الان انگیزه گرفتم برا درس خوندن!
ایشالا از تابستون شروع میکنم
بووووووووووووووس

الوچه پنج‌شنبه 25 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 03:17 ب.ظ http://www.entezare90.blogfa.com

دقیقا همین فکرای پلیدی که تو ذهن تو اومده در راس برنامه هام قرار داره فقط به جای آب قند براش شربت انبه درست میکنم که دوست داره
وای زهرا دارم خونه تکونی میکنم از کت و کول افتادم.... یخچال تمیز کردن سخت ترینش بود و الانم دارم ملافه های تشکا رو میندازم که بدترین کاره
وای بعدشم باید درد اپیلیدی رئ تحمل کنم

وای منم شربت انبه میخوام!!! چه مزه ایه؟ آخه من عاشق انبه ام باید خیلی خوشمزه باشه!
عزیزمممممممم فکر کن من همه جا رو تکوندم فقط یخچال مونده!!!! آره خیلی سخته همه اجزاشو باید درآورد شست خشک کرد گذاشت سر جاش...واییییی
عزیزم این درد مشترک ماست!!!! منم فردا شب شروع میکنم!!! خدایاااا

L!A جمعه 26 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 02:46 ب.ظ

عزیزم ممنوتم برای این همه شادی و لطفی که بهم کردی ...
اره واقعا خدارو شکر هر لحظه هم اگر شکر کنم باز کمه ...

الان اقاییم رفته کربلا البته شما نخوندی وگرنه نوشته بودم تو پست های بعد ... میدونم منتظر اومدن همسریت هستی و برات بی نهایت خوشحالم ...

همه رو خوندم عزیزکم...زیارتشون قبول باشه الهی بزودی با هم برین

آبی تر از آسمان شنبه 27 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 10:53 ق.ظ http://www.manaztoporam71.blogfa.com

شما لطف داری عسیسم

زهرا بخونیااااااااا،بخونیاااااااا، نگی از تابستون ، از فردا ، از شنبه ...
منتظر موفقیتتات هستم در سال جدید

خوش باشید
بوس

ای انگیزه دهنده! ای نفس!
چشم میخونم! قول!
حالا بیا بوست کنممممممممم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد