1.
کاش هرگز صبح نشود...
صبحی که تو را هزاران کیلومتر از من دور می کند و
آغوشم را چهارده روز خالی....
چقدر سخت است این لحظه های آخر...
2.
دعای سحر در فضای خانه جاریست...
تو در راه فرودگاه و
من در حال نوشیدن آخرین قطره های لیوان ِ آب ِ نیم خورده ات....
با حسرتی که مبادا تمام شود....
مثل ثانیه های باقیمانده تا اذان صبح که تند تر می شود....
مثل صدای قلبت که چند دقیقه پیش وقتی سرم روی سینه ات بود می شنیدم....
آه...باز هم نتوانستم جلوی این اشک ها را بگیرم...
ببخش مسافرم...ببخش....
...
پ.ن1: موسیقی متن فیلم اعتراض ساخته مجید انتظامی
پ.ن2: بغض.....
زهرا منم بغض کردم باهات..
بیزارم از این لحظه های آشنا و تلخ وداع..
تا کی این لحظه ها میخوان تکرار بشن و تکه ای از روح ما را با خودشون ببرن خدا میدونه..
ولی یه چیز و مطمئنم و این که نیروی عشقی که داری تاب تحمل این دوری رو هم بهت میده ..حتما همینطوره..
ایشالا زود بگذره برات این دوهفته زهرام..
التماس دعا تو این شبای عزیز..
مرسی نگارم...
این تکرارای تلخ هم جزئی از تقدیر ماست....
منم التماس دعا دارم ازت و دعا میکنم این روزایی که با همین زمان آسته تر بگذره خانوم دکتر دوست داشتنی من:*
سفرش به سلامت
ایشالا که این روزای دوری تندتند بگذره و بازهم کنارهم باشین
مرسی عزیزکم ممنونم الهام جانم
خدا پشت و پناه عشقت زهرام..
مرسی پری نازنینم
۲ سال پیش مسافرم رفت در حالی که من خواهش می کردم نره چون دلم شور می زد...رفت و الان ۲سال که دارم از نبودش می سوزم...می سوزم و قطره قطره روحم ذوب میشه...امیدوارم خدا پشت و پناه عشقت باشه عزیزم...
قربون دل کوچیکت بره ماهی
بغض نکن.میاد دوباره پیشت آقایی
دعا کن برام زهرایی :*
سلامممممم زهرام خوبی
می تونم بفهمم چه حالی داری و داشتی زهرام اما می دونی که 14 روز دیگه بازم پر از عشق میشی خانومی و تو خونه ی خودتون پر از لحظات عاشقانه این .... طاعاتت قبول ...مراقب خوبیات باش.
ایشالا بسلامتی خدا پشتو پناهش باشه
عزیزم خوشحال میشم به وبلاگ منم سربزنی
خدا پشت و پناه عشقت باشه زهرای نازنینم.
امیدوارم این دوریا و فاصله ها هرچه زودتر تموم شه.
طاعات و عباداتتم قبول باشه خانومی.
با دل پاکت واسه ما هم دعا کن .
من دلم خیلی واسه نوشته هات تنگ می شه گلم. اگه ممکنه زود زود آپ کن
چه دلگیر و سختن لحظه های خداحافظی... منم هر وقت یاد هفته ی دیگه میفتم که حبه بعد از یک ماه باید بره قلبم می گیره...
عزیزم
منم بغض کردم با این پستت
عمر فاصله هاتون کوتاه
گلم حس و حالتو درک میکنم و اون شبهایی که هر لحظه آرزو میکنی به طلوع صبح پیوند نخوره...
آخییییییییییییییییییییییییی...زهرا گریه م گرفت ...
ایشالله زود میگذره .... میفهمم حالتو ...
زهرا داغونم ؛ داغون...دعام کن .
زهرااااا این انگشتان زیبا رو یه حرکت بده! چهارتا کلمه تایپ کن این تو! تار عنکبوت بست!
2 رو ز دیگم که حاج آقا میان دیگه ضعیفه رو نمیشه پیدا کرد...
این دختر درست بشو نیستااا
عاااااااااااااااااااااچختم :)))))))))))
مرسی عزیزم به خاطر موسیقی وبلاگت کلی خاطره برام زنده کردی...
گفتم خدایا سوالی دارم
گفت بپرس...
گفتم چرا هر موقع من شادم، همه با من میخندن، ولی وقتی غمگینم کسی با من نمیگرید؟
گفت خنده را برای جمع آوری دوست و غم را برای شناخت بهترین دوستها آفریدم...
غمگین نباش رفیق، صبر جمیل برات آرزومندم.
دلتنگتم زهرا خیلی دلتنگتم
چرا آپ نمیکنی دوستم ؟؟؟
التماس ، مال ِ دیروز بود / مال ِ وقتی که بچه بودیم !!! / امروز / میخواهی بروی ؟؟ / خداحافظ !
آپم [گل]
گفتیم بیایم تو ببینیم وضعیت تارعنکبوتا چطوره! دیدیم در بهترین وضعیت به سر میبرن! خوش شانسا چه جایی پیدا کردن! همچییییین توووووپ! حتی صاحبخونه نمیاد رد بشه
خب این عنکبوتها هم یه جا میخوان دیگه تو این سرما گناه دارن خب
دلم برات شده قد نخود :* موووووووچ به لپات نگاری
بغض...
برای اینکه
هنوز به تو فکر می کنم
هنوز نگرانت می شوم
هنوز دلتنگت می شوم
و ...
هنوز دوستت دارم ... ؛
از خودم متنفرم !!
آپــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم [گل]
چرا دیگه نمی نویسی زهراجون؟
حیف عاشقونه های نابتون نیست که ثبتشون نکنی خانومی؟
دلمونم واست تنگ شده دوست گلم
.
.
.
.
از تنهــــــــــایی به تنگ آمده ام ...
و از انتظــــــــــار خسته ام ...
برایِ همین است که مُـــــــرده ام !
جالب است که مُـــــــرده ها هم انتظــــــــــــار میکشند ...
من دُنیــــــــــــــایم را به انتظــــــــــــار باختم نه به تنهــــــــــــایی ...
گاهی احساس آخرین بیکویت باقیمانده در بسته را دارم !
تنها ... !
شکسته ... !
و از همه بدتر این که اون که مرا می خواست دیگر "سیر" شده است !
آپـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم
[گل]
کجایی دختر؟
پاییز و بارون و....
هیچی؟!
عزیزمممممممم :*
سلامن خوبید؟
من وبلاگتون رو خیلی پسندیدم. خیلی خوشحال میشم که بهم سر بزنید.. منتظرتون بمونم؟؟
زهرام نمینویسی؟
هیچ پلی / مرا با این همه فاصله به چشمان تو پیوند نمی زند / می دانم / هر چه من بیشتر جلو می آیم / رانش چشم های تو / فاصله را بیشتر می کند . . .
آپم
زهرا ، اینجایی ؟؟
تو چرا نمیای اخه؟
عزیزم وبلاگ خوبی داری.به منم سر بزنی خوشحال میشم
خیلی دلم برات تنگ شده
زهرا کجایی؟؟؟؟؟؟؟ نمیخوای بیای؟
کاش زهرام یه خبر ا ز خودت میدادی ... خوبی .... خوش میگذره ... انقدر دلم برات تنگ شده که خدا میدونه :((
بهترین روز زندگی من
روزیست که تو در میان ناباوری ها می آیی،
دستم را میگیری
و آرام زمزمه میکنی : دوستت دارم.
عالی بود ممنون[گل]
خوشحال میشم به منم سر بزنی[لبخند]
زهرا
خیلی دلم برات تنگ شده
نمیدونم اینجا رو میخونی یا نه اما وقتی عکسای فیسبوکتو میبینم بیشتر دلتنگت میشم پی ام میدم جواب نمیدی یادمه اون روزا این گوشه توو لینکات بودم اما یهو پاک شدم نمیدونم از من دلگیری و چرا ؟ یا من اشتباه میکنم ؟؟
اگر هنوز اینجا رو میخونی میخوام بدونی که دلم وااااقعا" برات تنگ شده جای جدیدی مینویسم اما رمزی اگر بودی خبرم کن آدرسو بهت بدم الان نمیذارم واسه اینه که نظرات اینجا خصوصی نمیشه ریسکه اگه این نظر هم که خبر از وب جدید میده تایید نکنی خیلیم خووب میشه
زهرا باش بیا برگرد :(
شهرزاد جانم اصلا" اینطور نیست....آخه یه مدت یادمه عوض شده بود آدرست....شاید واسه این پاک کرده بودم....نمی دونم....ولی تو از اولین دوستای وبلاگی منی مگه میشه ازت دلگیر باشم؟
آدرست رو همینجا برام بفرست تایید نمیکنم فقط خودم میخونم مرسیییییییییی
کاش ی خبر از خودت می دادی زهراجان.
خیلی دلم واسه شما و خوندن عاشقانه های نابتون تنگ میشه.
انشاءا... هرجا هستی سالم و سلامت باشی کنار آقایی گلت
عزیزممممم ببخش منو....ممنونم از مهربونی و لطفت
چرا دیگه نمینویسی زهرا ؟؟
داشتم آرشیو رو مرور میکردم رسیدم به این :
شنبه 27 فروردین1390 ساعت: 2:8 توسط:زهرا
اسما جونم یه چیز جالب!
چند وقت پیش آیت گفت دختر یکی از همکارام هست انقدر اسمش ناز و قشنگه اولین باره که شنیدم تو تا حالا شنیدی؟ من:چـــــــــــــــــی؟؟؟ گفت: اســــــما! بعدشم میگه اسم بچه مونو بذاریم اسما! فکر کن! منم فوری یادت افتادم و گفتم آره دوستم اسماست.تازه خودمم خیلی حس خوبی نسبت به این اسم دارم و یاد یه دوست خوبم هم می افتم!
دیگه همین دیگه!!! اسمای ما هم اینجا واسه خاله اسماش سلام میرسونه!!!
عزیزممممم....یادش بخیر....چه خوب که هنوز اینجا میای اسما جونم....خیلی ساله نیومده بودم وبلاگم....ینی آدرس و رمز و همه چی یادم رفته بود اصن یه وعضی!
راستیییییییییییی من عاشق اسم قشنگتم در ضمن