باران عشق

!...روز و شب باران ِ عشق می بارد این حوالی

باران عشق

!...روز و شب باران ِ عشق می بارد این حوالی

عاشقانه های ناب(1)

روزهای عجیبی دارم...نمیدانم چرا...

حال خوبی است...اما عجیب...

حس عاشق شدنی دوباره...

از همان عاشق شدن ها که آدم را ذوب می کند...

عاشق کسی که همه ی زندگی من است...

هر لحظه برایش میمیرم و آرزویم گوشه ی چشمی از اوست...

چشمانم خیس است و مانیتور را تار می بینم...

عاشق شده ام دوباره....دلم بی قرار است....

بی قرار دیدنش...بی قرار حرف زدن با او....غرق شدن در او...

عاشق کسی که آنقدر عاشق دارد که کسی جز خودش نمی داند و 

تهنا معشوقی است که عاشقانش به هم حسودی نمیکنند...

دلم برایش تنگ است...آخ که خیسم از اشک...

یعنی دوباره مرا می پذیرد؟

دوباره بشوم زهرای او...

زهرایی که پارسال همین روزها نیمه شعبان در مسجدالنبی ذوب شد از عظمت آنجا و

وقتی به کعبه رسید دیگر هیچ شده بود...فقط او بود و من نبودم اما حالا....

آه....

حالا می شود آیا دوباره مرا بشکنی و از نو بسازی؟

خداجان عزیزجان مونسم ارحم الراحمینم...

ببین این قطره های اشک را که روی میز می چکند....

آخ که فقط خودت میدانی در این دل چه میگذرد و تا چه اندازه دلتنگ روزها و خلوتهای عاشقانه مان است...

کمکم کن نازنین خدا....مهربانم میخواهم دوباره زهرای تو بشوم...

همانی که شبها برایت نامه می نوشت و حالا ماههاست برایت ننوشته و عجیب دلتنگ حرف زدن با توست....

آخ عزیزم....عزیزم...عزیزم...

می شود دوباره آرامم کنی؟ بشوم همان زهرای آرام قدیمها...

من این دلشوره ها را دوست ندارم....این اضطرابها....این تلاطمها....

عزیز دل و جانم....مهربان خدایم....

من آمدم! همچون کودکی که که به آغوش مادر پناه می برد...

آرامشم....همه وجودم...عشق همیشگی ام...

این تو و زهرای تو.....

پ.ن1: نمیدانم چه شد چه نوشتم دستانم بی اختیار نوشتند و چشمانم بی اختیار گریستند....

پ.ن2: سالگرد سفر به کعبه ی عشق....اخ که چه غرق حسرتم کاش بشود دوباره...

پ.ن3:موسیقی وبلاگ موسیقی فیلم خداحافظ رفیق است فیلمی که همیشه غرق اشکم می کند... البته بیشتر از همه عاشق اپیزود اخرش هستم....اپیزود گل شیشه ای...که موسیقی اش همین الان دارد پخش می شود و اشکهایم را روان کرده....آدرسش اینجاست:

http://s2.picofile.com/file/7143489993/khodahafez_rafigh02_www_BGH_ir_.mp3.html

پ.ن4:پنج شنبه صبح زود ان شاءالله میروم بهشت زهرا قطعه شهدا و مزار شهیدان گمنام را می شویم و با هر کدامشان حرف میزنم و درد دل میکنم....نذرم این بود...قبر چهل شهید گمنام...

پ.ن5:دلتنگتم همسفر... همسفر کعبه ی عشق... دلتنگ آن روزهام... دو تایی مُحرم شدنمان... دوتایی طواف عشق کردن... دلتنگ شب نیمه شعبان پارسال... یادت هست؟ بین الحرمین.. بین بقیع و حرم پیامبر... سوره یاسین ها... خدا کند تکرار شود عزیز دل... برای همسفرت دعا کن مهربان همسرم...



نظرات 15 + ارسال نظر
ماهی سه‌شنبه 13 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 09:46 ب.ظ http://mahbanoo69.blogfa.com

عجیبه زهرا.خیلی عجیبه.امروز دلم بدجور هوای مدینه رو کرده بود.اومدم دیدم نوشتی...
ینی میشه یه بار دیگه؟
خیلی دوسمتون دالیمااااااا

الهــــــــــــــی که بشه....به حق همین شب عزیز....
منم دوستت میدارم ماه بانو

نگار... سه‌شنبه 13 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 10:55 ب.ظ http://dance-of-life.blogfa.com/

واااای زهرا تنم مور مور شد..چه قدر دل من هوای اون جا رو کرده...راست میگی منم گاهی فک می کنم چه قدر کمتر از خلوت هایی که با خدا داشتم..انگار مشغله هامون که زیادد میشن اولین چیزی که فراموش می کنیم اون بالاییه..
خدایاااااااا تو این روزای عزیز خودت رو از خودت می خوایم..
عجب روزی اونجا بودین زهراااا...یادش بخیر منم ایام البیض رجب رو مکه بودم..چه شب و روزایی بود...خدا قسمت کنه دوباره...
خوبی تو زهرا...اقا آیت نیستن الان!؟در فاز هجرانی یا وصال خواهر!؟

آره نگارم مشغله هامون زیاد شد و درس و کار و ... دیگه وقتی نموند و حالا حسرت گذشته ها مونده که چقدر دور شدم....هفته ای یه جزء قرآن میخوندم اما از عید به این ور دریغ از یه صفحه...یه خط...وای من...
چه قشنگ گفتی:
خدایا تو رو از خودت میخوایم...
الهی آمین نگارم....امشب برای منم خیلی دعا کن....
آقامون دیروز رفت ماموریت ماهشهر فردا ظهر برمیگرده الان نیمه هجرانم!
ماهشهر کجاست نگاری؟ نزدیک آقا حمید ایناس؟

عاطفه چهارشنبه 14 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 10:56 ق.ظ http://fall-girl.mihanblog.com

سلام
من امروز با وبتون آشنا شدم
میخوام بلینکم
اجازه هست؟

خواهش میکنم عزیزم

شیر کوچولو چهارشنبه 14 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 11:42 ق.ظ

زهرا جان یا خوندن این پستت به این فکر فرو رفتم که چقدر زمان زود میگذره. چقدر ثانیه ها دارن با سرعت از ما فرار میکنند.
انگار همین دیروز بود خاطراتت سفرت رو نوشته بودی.

خیلی زود میگذره....خیلی....

یکتا چهارشنبه 14 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 11:56 ب.ظ http://www.yektaymilad.blogfa.com

زهرای خوبم... من تک تک این جمله هاتو حس کردم. بزرگترین آرزوم مٌحرم شدن همراه با آقامه.
ایشالا قسمت بشه هرسال مشرف بشید. برا ما هم دعا کنید.

آبی تر از آسمان پنج‌شنبه 15 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 11:12 ق.ظ http://www.manaztoporam71.blogfa.com

عزیزم ایشالله دوباره قسمت بشه بری ... قربون دل پاکت برم من

عیدت مبارک گلم :-*

منم آپم گلم

دلم برات خیلی تنگه

دستبندباف پنج‌شنبه 15 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 07:32 ب.ظ http://www.dastbandbaf.persianblog.ir

سلام
اگه ب زیورآلات دستباف علاقه دارید ی سری ب وبلاگم بزنید سفارش بافت اونواع الگوها با کم ترین قیمت و هر رنگی ک بخواید قبول میکنم
تو اسرع وقت بهتون ارسال میشه
ی هدیه ی ناب برای کسایی ک دوستشون دارید.... ی کلیک ارزششو داره

الی جمعه 16 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 08:23 ب.ظ http://elma7066.blogfa.com

وای با خوندن نوشته هات بغض کردم
ایشالا که بازم قسمتتون بشه برین
برای منم دعا کن که قسمتم بشه
اگه اشکالی نداره منم بشم دوست جدیدت زهرا جون
با اجازه لینکت کردم

جزتوتمومه دنیا پر دوشنبه 19 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 10:05 ق.ظ

زهرای من.. تو که لایقش بودی حتما خدامون دوباره میخوادت نازم...شاید خیلی نزدیک باشه...

شیوا چهارشنبه 21 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 12:53 ق.ظ http://nafas6469.blogfa.com

اخ زهرااااااااااام ...این پست دیگه بغضمو ترکوند........ ممنون....

شینگیلی چهارشنبه 21 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 11:42 ق.ظ http://just-4-love.blogfa.com

عزیزکم
چقدر عاشقانه و عارفانست مناجاتت با معبود
دلم لرزید
به فکر واداشته شدم
چقدر زود غافل میشیم و اون هیچ وقت از ما غفلت نمیکنه
محتاج دعاهاتم

آبی تر از آسمان پنج‌شنبه 29 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 10:27 ب.ظ http://www.manaztoporam71.blogfa.com

آلوچه یکشنبه 1 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 11:08 ب.ظ http://www.entezare90.blogfa.com

زهرااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
بیا دو کلمه بنویس دلم برات تنگ شده لعنتی
آخرشم کاری میکنی که با این نگاره وبلاگتو منهدم کنیم
قربون اون چهره ی عروسکیت برم من، هر وقت بهت فکر میکنم کلی قربون صدقه ت میرم

آبی تر از آسمان چهارشنبه 4 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 02:33 ب.ظ http://www.manaztoporam71.blogfa.com

ای بابا کجایی تو ؟؟؟؟؟؟؟؟؟ امتحاناتم که تموم شد !

شیوا جمعه 13 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 03:47 ب.ظ

زهرایی تو کجایی بازم که غیب شدی خانومی....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد