باران عشق

!...روز و شب باران ِ عشق می بارد این حوالی

باران عشق

!...روز و شب باران ِ عشق می بارد این حوالی

هفدهمین قطره باران عشق

یک مدت که ننویسی برایت سخت می شود نوشتن.... 

انگشتانت با کیبورد غریبه می شوند... 

اما دلتنگی باز هم بهانه می شود و این صفحه ی صفر و یکی روبرویت باز... 

و تو می مانی و یک دنیا حرف... 

خب... 

حالا کدام را بنویسم؟!! 

از مهربانی های بی دریغت؟ 

از کادو های بی نظیر و زیبا و گران قیمتت؟(که همین ویژگی آخرش عجیب شرمنده ام می کند...) 

از دو هفته بودنت در کنارم و مثل برق و باد گذاشتن زمان؟ 

از تصمیمات مهم مان برای آن جشن رویایی؟ 

از کارها و برنامه ریزی ها و شور و شوق من و تو در هر قدم از کارهایمان؟ 

از خنده های از ته ِ دل؟ از شادی های دنیای کودکانه مان؟ از عسل کوچولو که یکی از کادو های تولدم بود و تو که هر روز حال دخترمان را میپرسی؟ 

از تک تک لحظه هایی که پر بود از عشق حتی اگر چشم هایمان بارانی می شدند و چه طعم شیرینی دارد لحظات آشتی بعد از دلخوری های کوچک...لحظاتی که شرمنده می شدم از مهربانی های بی دریغ و هر ثانیه ات...از اینجا تا خود خدا خوبی و مهربانی ات...چه بنویسم؟ 

از چه؟ از کجا؟ از کدام لحظه؟ 

تو که مرا لبریز میکنی بگو! از چه بنویسم؟ 

اصلاً از هیچ کدام اینها... 

از خود ِ تو می نویسم! 

تو که لطیف تر از باران های اردیبهشتی! 

تو که تمام دنیای منی...تمام زندگی منی...تمام  ِ منی! 

آری از تو می نویسم... 

چه چیزی از تو بهتر و دلنشین تر؟! 

تو که تمام لحظه هایم را شیرین میکنی... 

تو که حتی وقتی مثل این روزها نیستی هم با نشانه هایت لبریزم میکنی... 

نشانه هایی که یکی دو تا نیستند...تمام دنیای منند... 

هرجا...هر خیابان...هر کوچه...هر گوشه ی اتاقم...هر چه در اطرافم می بینم... 

و پیام هایت که مثل امشب مستم می کنند و از خود بیخود... 

و صدایت که با وجود کار و خستگی و گرمی هوای آنجا، پر امید و با نشاط به گوشم می رسد... 

و من که غرق می شوم در زیر و بم صدایت...چه با من میکند که اگر در خیابان باشم راه نمی روم! مثل دو روز پیش در مسیر کتابخانه که تماس گرفتی و من ایستادم در پیاده رو تا با تمام وجود بشنوم صدایت را...تا چیزی حواسم را پرت نکند...تا تمام و کمال بشنوم صدای زیبایت را... 

آه عزیز دلم! 

افسوس که کلمات و حروف عاجزند از بیان احساسم...از توصیف عزیزی چون تو... 

چگونه بنویسم که حق مطلب را ادا کرده باشم؟ 

آه نمی شود....نمی شود... 

واژه ها عظمت ِ خوبی ها و مهربانی هایت را درک نمی کنند...وسعت دل دریایی ات در قالب جملات و حروف و خطوط نمی گنجد و باز من می مانم و تو ! 

تویی که بهترین همسری، 

بهترین و نزدیک ترین و صمیمی ترین دوست، 

یار، همدم، همراه، همسفر، اصلاً همه چیز منی!

تو آیتی..آیتی از خدا برای دل عاشقم... 

و من تا خود خـــــــدا عاشقت هستم...تا همیشه...تا ابد...  

  

  

پ.ن۱: کاش همسر خوبی باشم برایت... 

کاش ذره ای از خوبیهایت را بتوانم جبران کنم... 

 

پ.ن۲: همیشه عزیز و دوستداشتنی هستی برایم،اما این روزها بیشتر! چرا؟!!  

به گمانم بهار و دل بهاری و مهربانت بانوی اردیبهشتی را اینگونه بیقرار کرده است! 

 

پ.ن دوستانه: 

مهربان تر از نسیم و گلهای بهاری ام...دوستان خوب وبلاگی ام...بر من ببخشید این غیبت طولانی را...ممنونم که فراموشم نکردید و با پیام های پر مهرتان تپش های دلم را تند تر و عاشقانه تر نمودید...دوستتان دارم...دوست داشتنی از جنس قطره های زلال باران...

نظرات 34 + ارسال نظر
فاطیما شنبه 31 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 12:19 ق.ظ http://fatimapic64.blogsky.com/

سلام
قشنگ می نویسی و احساستو بیان میکنی
راستش دروغ چرا
با خونون دوصحه اول وبلاگت بهت حسودیم شد
گریه م گرفت

امشب خیلی احساس تنهایی کردم
الانم دارم با گریه می تویسم
خوش به خالت یکیو داری اینجور وقتا سرتو بذاری روی شونه اش گریه کنی
خوش به حالت

خدارو شکر کن برای داشتنش!!!!

عشقت پایدارو بادوام

فاطیمای مهربونم اولاً ممنونم برای دعای آخر،
دوماً خانومی خدای مهربونمون یه نفرو که نیمه ی مکمل شماست براتون کنار گذاشته و حتماً حتماً تو یه روز قشنگ اونو به شما و شما رو به اون نشون میده!
باور کن جدی میگم!
خدا قشنگ ترین ها رو برای بنده هاش مقدر میکنه!
ایشالا همیشه شاد باشی دوست خوبم

اسما شنبه 31 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 12:54 ق.ظ http://for-amir.blogfa.com/

ســـــــــــــلام زهرا جونــم... یه بار دیگــه تولدت رو تبریکـــ میگم...دست آقا آیت هم درد نکنــه که اینقدر هوای خانومش رو داره و کلـــی لوسش میکنه...

نگفتــــی کادوی اصلی ت چـــی بوده
الهـــــی عاشقانه هاتون ابدی باشه...
گفتــی جشن عروســی دلم عروسی خواست یهو...

سلام اسمایی! آره دیگه لوسم کرده انقدر مهربونه!
کادوی اصلی هم خب مقادیری جواهرآلات بید دیگه که ما بسی شرمنده گشتیم!
اسمایی جونم میای؟!

فنچ شنبه 31 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 08:37 ق.ظ http://baghe-ma.blogsky.com


عزیزمییییییییییی تو با این ابراز احساساتت... خیلی خاص و ناب می نویسی!!
زهراااااااا تولدت بوده؟؟ 2هفته و 2 روز پیش؟؟ شرمنده از تاخیر... تولدت مبارک عزیزم از ته دلم برات آرزو می کنم امسال یکی از بهترین و خاصترین سالهای عمر پربارت باشه دوستم

قربونت برم عزیز دلم...آره ۱۲ اردیبهشت روز معلم!
وای مرسی واسه این همه آرزوهای خوب فنچی مهربون من

لیلی شنبه 31 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 10:49 ق.ظ

میبینم عروسی و از این خبراست
کادوهاتم مثه عشق هر روزتون مبارکت باشه ...

ایشالله همیشه ننوشتنات دلیل این باشه که مشغول عشق بازی با ایتت باشی ...

من که دلم برات خیلی تنگ شده ...

دل منم همینطور لیلی جان
ایشالا به زودی شما!

آبی تر از آسمان شنبه 31 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 11:01 ق.ظ

وای راست می گی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ کی ه ایشالا عروسیتون ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟خوش ب حالت خواهر مهربونمممممممممممم ... الهی ک خوشبخت باشی و انشاالله همسرای خوبی برا همدیگه باشید ...
----------------------------------------------
شمام ک داری عروسی می کنید و ما ...راه پر پیچ و خمی رو در پیش داریم ... تو رو خدا فرشته خانوم دعا کن تحمل این راهو داشته باشیم و مثه شما .... هیییییییییییییییییییییییییییییی(از ته دل)
------------------------------------------------
کاش عکس کادوهاتو میذاشتی ... قضیه کوچولوتون چیه ؟ عسل !
دست آقاتونم درد نکنه ک انقد مهربونه و زهراشو دوس می داره و کادوهای خوشمل خوشمل برا خانومش میگیره
____________________________________

راستی تاریخ اعزامتون رو چرا ننوشتی حاج خانوم ؟
----------------------------------------------------
امتحانات تموم شد‌؟
‌_____________________________________
چهارشنبه میخواستمک بیام دانشگاتون ببینمت ... پیامکمو جواب ندادی

خب دلم تنگ شده بود

ای دوست واقعی!
ای خوشگل من!
ای فائزه مهربون من!
حالا حالا ها مونده فعلاً تو فاز برنامه ریزیه!
خانوم خانوما مثل اینکه یادت رفته یه دو سه ساعتی اون روز برات گفتم چه سختی هایی کشیدیم تا به هم رسیدیم؟!!!
را های پر پیچ و خم هم آخرشون وصال و خوشبختیه...نگران نباش عزیزم
عسل هم عروسک نازیه که آیتم تولد بهم داد! خیلی ناز و تپلیه هزار ماشالا!!!
تاریخ اعزاممون هم تو تیر ماهه! دعا کن نازم...
نیم ترما تموم شد ولی من موندم و یه کوه جزوه و درس نخونده! دعام کن...
وای ببخشید...من خط ۱۲م وصل شده دیگه اون گوشی رو چند روز یه بار نگا میکنم یادم میره همش...ببخشید گلم...
دل منم تنگیده برات...به امید دیدار روی ماهت نازنین فائزه

الوچه شنبه 31 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 07:22 ب.ظ http://www.entezare90.blogfa.com

وایسا ببینم چرا پست قبل شانزدهمین قطره ست ولی این پست نوزدهمین قطره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

اشتباه شده بود ناز بانو!
الان درستش کردم

شیوا یکشنبه 1 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:21 ق.ظ http://nafas6469.blogfa.com

سلام زهرای عزیز
با خوندن پستت غرق لذت شدم
امیدوارم همیشه و تا ابد قدر این عشق پاک و آسمونی رو بدونی
از خدا می خوام زودتر با همسر مهربونت همخونه بشی و عشق در ثانیه به ثانیه زندگیتون جاری باشه
آمیییییییییییییییییییین.

وای عزیزم ممنونم از دعای محشرت

ماهی یکشنبه 1 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 03:33 ق.ظ

هورا نوشت بالاخره!
من کلی خوشحالم
سر زدم ولی حرفی ندارم واسه گفتن یه خدا!خوب چی کار کنم؟

مرسی عزیزم همین که اومدی یه دنیااااااااااست

رها یکشنبه 1 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 09:11 ق.ظ http://pinkylife.persianblog.ir

لذت بردم از خواندنت..

من هم امروز بعد از چند ماهی به وبلاگم سر زدم و نوشته های تو انگار حرف های دلم من بودند

مرسی...واقعاً؟ چه خوب!

آبی تر از آسمان یکشنبه 1 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:26 ب.ظ

لطف می کنی شماره خط ۱۲ تو اس ام اس کنی ؟

چشم گلم! الان نصفه شبه میترسم بیدارت کنم! فردا صبح ایشالا

بازگشت شازده کوچولو یکشنبه 1 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:46 ب.ظ

همیشه آرامش و عشقت منو یاد نوشته های نادر ابراهیمی میندازه
خصوصا" کتاب یک عاشقانه ی آرام

عزیزمممم...
شاید چون خیلی به سبک نوشته هاش علاقه دارم...

نام آشنای تو.... یکشنبه 1 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:08 ب.ظ

باور کن عزیز هیچ گواهی
به سالم‌بودن من نیست؛
من دیوانه وار عاشق و دیوانه توام!

عزیز دلم
من چه بگویم پس؟
من که مجنون ترین لیلی عاشقم!
عاشق تو...عاشق تمام خوبی هایت عزیزترینم...

ماهی دوشنبه 2 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 02:47 ق.ظ

منم عروسی میخوام!من تور سفید میخوام!من عروس کشون میخوام!من آقامونو میخوام!
یعنی الان کجاست؟داره جیکار میکنه؟
رتبه ارشدش عالی شد!خیلی واسش خوشحالم!

الهییییییییییییییییییییییی!
منم میخوااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام!!!
وای چه عالی! تبریک میگم به دو تایی تون!

ندای محسن دوشنبه 2 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:52 ب.ظ

خصوصی

ندا جون چیزی نیومده بود که!
برام دوباره بفرست نازم....نگرانتم شـــــــــــــــدید!

آبی تر از آسمان سه‌شنبه 3 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 10:44 ق.ظ

آخی عزیزمممممممممممممم ... من شبا رو سایلنتم ... موردی نداره گلم

نگار... سه‌شنبه 3 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:14 ب.ظ

یوهووووووو...زهرای نازم اووومده ...عاشق تر از همیشه هم اومده ....
کلی انرزی های مثبت گرفتم با این پست ِ فوق عشقولیت زهراییی
یوهووو تصمیمات زفافیه گرفتین!!!
چه عالیییی ..ایشالا ماهم مهر یا آبان علوسی میگیریم ...لی لی لی لی
ای جان عسل کوچولو از طرف خاله نگار ببوسیاااا..
راسیییی زهراییم روز زن مبازکاااااا....میدونم که تو یکی از بهترین همسرای دنیایی...خدا سالیان سال برا آقا آیت شما رو حفظ کنه

سلااااااااااام عسیسم!وای چه جالب ما هم آبان علوسی میکنیم!
مرسی خاله نگار مهربون! روز شما هم مبارک!
فدای تو بشم

جزتو تمومه دنیا پر چهارشنبه 4 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 03:37 ب.ظ

زهرام.. اینجا زندگی موج میزنه.. عاشقیه خونو تا اسمون بالا میبره.. چقدر شادم از اینهم ه حس خوبی که داری نازنینم…

وای پری عاشقم چه ذوقی میکنم وقتی میای...
بابا شما که آخه عاشقی خونت همیشه بالاست بانو

لیلا پنج‌شنبه 5 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 02:21 ق.ظ http://www.shahzadeyegolesorkh.blogfa.com

چقدر خوب است
که ما هم یاد گرفته‌ایم
گاه برای ناآشناترین اهلِ هر کجا حتی
خوابِ نور و سلام و بوسه می‌بینیم،
گاه به یک جاهایی می‌رویم
یک دره‌های دوری از پسین و ستاره،
از آواز نور و سایه‌روشنِ ریگ،
و می‌نشینیم لبِ آب
لبِ آب را می‌بوسیم
ریحان می‌چینیم
ترانه می‌خوانیم
و بی‌اعتناء به فهمِ فاصله
دهان به دهانِ دورترین رویاها
بوی خوشِ روشناییِ روز را می‌شنویم
باید حرف بزنیم
گفت و گو کنیم
زندگی را دوست بداریم
و بی‌ترس و انتظار ... اندکی عاشقی کنیم.
ما از هوای نشستن و تسلیمِ باد و خوابِ شب
خوشمان نمی‌آید
ما دلمان اصلا با سلوکِ بی‌موردِ مرگ
آشنا نبوده، نیست، نخواهد بود.
چقدر این دوست‌داشتن‌های بی‌دلیل ... خوب است
مثل همین باران بی‌سوال که هی می‌بارد
که هی اتفاقا آرام و شمرده‌شمرده می‌بارد.
شاعر شدیم که این همه خوشبختیم
خوشبختیم که این همه شاعریم.
آفرینش ... آوازِ خداوند است که ما می‌خوانیمش
ما را ماه می‌خوانند که می‌رویم برای گلدان تشنه آب می‌آوریم
برای خانه ... چراغ، و برای شما
فرصتی تا فهم هر چه هست
مثل باران خوب است که نمی‌پرسد اینجا
این پیاله‌های خالی از کدام شماست
این بوته‌ی چشم‌به‌راهِ آب را چه می‌نامند
یا اختلافِ قدیمیِ شب و چراغ و ستاره چیست.
ما نام‌های مختلفی داریم
نام‌های همه‌ی ما
از یک خطِ عجیبِ مشترک آمده‌اند
شباهتِ همه‌ی چهره‌ها
به نخستین خوابِ آسمان نزدیک است
و ما در نهایتِ نور و تبسم و بوسه
به رویای خاک باز خواهیم گشت.
حالا که فرصتِ فهمِ علاقه این همه اندک است
باید یاد بگیریم
که بی‌اعتنا به هر چه که هست
با خوابِ عیش و بوی دوست و دوای آینه یکی شویم
زحمتِ اسم و استعاره را جوری رها کنیم
از آب و آفتاب سخن بگوئیم
و برهنه‌تر باور کنیم که عشق، که ماه، که زندگی ...!
به خدا فرصتِ فرا رفتن از پیچِ همین کوچه هم کم است
باید به یک جاهایی برویم
یک دره‌های دوری
پسین و ستاره را می‌گویم
آواز نور و سایه‌روشنِ ریگ ...
چقدر دیدن آب وُ
عطرِ این همه ریحان خوب است!

شاعر شدیم که این همه خوشبختیم
خوشبختیم که این همه شاعریم.
...
چقدر قشنگ بود لیلایی...بسی لذت بردیم! فدای مهربونیات

ماهی پنج‌شنبه 5 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:03 ب.ظ

زهرا جون میخوام یه اعترافی بکنم!
از وقتی وبت رو دیدم از طریق لینکهات با چندتا وب عچقولی دیگه هم آشناییدم!ولی نمیدونم چرا هیچ کدوم به دلم ننشست!تو و آیت شدین برای من اسطوره!امیدوارم عشقتون پایدار باشه...
واسه عاشقی من هم دعا کن!دعا کن درست تصمیم بگیرم!دعا کن تو این راه پر پیچ و خم راهم رو یارم رو درست انتخاب کنم و به بیراهه نرم و دوام بیارم!
واستون بهترین ها رو آرزو میکنم!
بی قرار توام و در دل تنگم گله هاست...

عزیز دلم...ماهی ماه و مهربونم....نظر لطفته بخدا!
با تمام وجودم برات دعا میکنم...عاشق شدن...عاشق بودن و تا باد عاشق ماندن رو برات از خدا میخوام...
از لطف بی نهایتت ممنونم نازم...منم بهترینا رو از خدا برات میخوام!

آبی تر از آسمان جمعه 6 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:34 ب.ظ http://www.manaztoporam71.blogfa.com

باشه نیاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
منم نمیامممممممممممممممممممممممممم




ب دیدنم
ب دیدنت




ای وای فائزه این چه حرفیه؟
اصلاً من میام! هرجا که تو بگی!

آبی تر از آسمان شنبه 7 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 11:06 ق.ظ

آبی تر از آسمان دوشنبه 9 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 08:21 ب.ظ http://www.manaztoporam71.blogfa.com

من ک می دونم نمیای

میام میام میام

ارزو سه‌شنبه 10 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:57 ب.ظ http://arezo-alireza.blogfa.com/

سلام
اخی الهی چقد بااحساس مینویسی ادم حوصلش میکشه همشو بخونه
بامن دوست میشی

معلومه که دوست میشم عزیزم!

**آرامشَمی...همَشی** چهارشنبه 11 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 04:54 ب.ظ

زهرای عزیز ِ آیت و من
یازدهم ِ مقدس ِ شما هم مبارک و مبارک و مبارک

وای مرسی.همچنین شما

شیوا جمعه 13 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 04:09 ب.ظ http://nafas6469.blogfa.com

سلام زهرای عزیز خوبی؟
کجایی چرا دیگه نمی ایی غیبتت طولانی شده هاااا
البته می دونم که درس و امتحان داری عین خود من
امیدوارم که موفق باشی عزیزم

سلام گلم.آره دقیقاً به همین علت نمیرسم زیاد بیام.
شما هم موفق باشی شیوای مهربون

بانو اٍس یکشنبه 15 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:25 ب.ظ http://suskesiyah-kharmagas.blogfa.com

میگممم
من کامن گذاشته بودم ولی نیست ظاهرا طبق معمول ثبت نشده :(
اینجا رو انقدر دوس دارم حس آرامشی که داره با این موزیک خوشگل چند برابر میشه ...
بانوی اردیبهشت دیگه نمی خواد زود زود آپ کنه ؟
چرا کم پیداست ؟
دلتنگتیم بانو

بانو اس عزیزم نمیدونم کجا رفته کامنتت! فکر کنم اومده تو قلبم!!!
درگیر درس و امتحانم..منم دلتنگتم شدید!

سخئغ یکشنبه 15 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 07:30 ب.ظ http://s-orkydeh.blogfa.com/

مگه علوس نشدی هنوز؟ من فکر میکردم عروس شدی وآقاییت شهر دور کار میکنه.
خب ژس منم علوسی میخوام بیام
خوشبخت باشید

نیمچه علوسم!!!
قربونت برم! بوس بوس بوس

نگار... سه‌شنبه 17 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 09:50 ق.ظ

زهرای نازم خوبه!!؟؟؟ دماغش چاخه!!؟؟

الهی من فدای تو! :********

نگار... دوشنبه 23 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:56 ق.ظ

زهرااااااااااااام؟؟؟

جوووووووووووووووونم عزییییییییییییییییییییزم

لیلی و مجنون دوشنبه 23 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:19 ب.ظ http://shmd.blogfa.com

الهیییییییییی که همیشه عاشق باشید...

اینو خیلی خوشم اومد:
همیشه دستانم را،
اینگونه سفت و محکم،
در دستانت بگیر!
بگذار پناهگاه دستهایم
همیشه آغوش دستانت باشد...

جز تو تمومه دنیا پر دوشنبه 23 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 06:05 ب.ظ

دلتنگت شدم بانو.. کجایی؟<

الهی من فدای عسل بانو

آوا سه‌شنبه 24 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:46 ق.ظ http://www.love-sound-88.blogfa.com

سلام عزیزم
خوبی ؟
خیلی وقته به اینجا سر نزده بودم ولی واقعا زیبا نوشتی
همیشه شاد باشی عزیز

مرسی آوای مهربونم.همچنین شما خانومی

پرنده خانوم چهارشنبه 25 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 09:43 ق.ظ

احوال زهرا خانومی؟
خوبی عزیزم؟
چرا اینقدر کم پیدایی . کم مینویسی؟؟؟؟

ای جان پرنده خانومم اومده
درگیر امتحانامم قربون تو برم

niloofar چهارشنبه 5 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 06:48 ب.ظ http://www.lovetext.blogfa.com



- I♥U`•.¸
-- I♥U`•.¸
-- I♥U`•.¸
--- I♥U`•.¸
--- I♥U`•.¸
---- I♥U`•.¸
---- I♥U`•.¸
----- I♥U`•.¸
----- I♥U`•.¸
---- I♥U`•.¸
---- I♥U`•.¸
--- I♥U`•.¸
--- I♥U`•.¸
-- I♥U`•.¸
-- I♥U`•.¸
- I♥U`•.¸
- I♥U`•.¸
- I♥U`•.¸
- I♥U`•.¸
-- I♥U`•.¸
-- I♥U`•.¸
--- I♥U`•.¸
--- I♥U`•.¸
---- I♥U`•.¸
---- I♥U`•.¸
----- I♥U`•.¸
----- I♥U`•.¸
---- I♥U`•.¸
---- I♥U`•.¸
--- I♥U`•.¸
--- I♥U`•.¸
-- I♥U`•.¸
-- I♥U`•.¸
- I♥U`•.¸
- I♥U`•.¸
- I♥U`•.¸
- I♥U`•.¸
-- I♥U`•.¸
-- I♥U`•.¸
--- I♥U`•.¸
--- I♥U`•.¸
---- I♥U`•.¸
---- I♥U`•.¸
----- I♥U`•.¸
----- I♥U`•.¸
---- I♥U`•.¸
---- I♥U`•.¸
--- I♥U`•.¸
--- I♥U`•.¸
-- I♥U`•.¸
-- I♥U`•.¸
- I♥U`•.¸
- I♥U`•.¸
- I♥U`•.¸
- I♥U`•.¸
-- I♥U`•.¸
-- I♥U`•.¸
--- I♥U`•.¸
--- I♥U`•.¸
---- I♥U`•.¸
---- I♥U`•.¸
----- I♥U`•.¸
----- I♥U`•.¸
---- I♥U`•.¸
---- I♥U`•.¸
--- I♥U`•.¸
--- I♥U`•.¸
-- I♥U`•.¸
-- I♥U`•.¸
- I♥U`•.¸
- I♥U`•.¸
- I♥U`•.¸
- I♥U`•.¸
-- I♥U`•.¸
-- I♥U`•.¸
--- I♥U`•.¸
--- I♥U`•.¸
---- I♥U`•.¸
---- I♥U`•.¸
----- I♥U`•.¸
----- I♥U`•.¸
---- I♥U`•.¸
---- I♥U`•.¸
--- I♥U`•.¸
--- I♥U`•.¸
-- I♥U`•.¸
-- I♥U`•.¸
- I♥U`•.¸
- I♥U`•.¸
آپم گلم بیا نظر یادت نره ها

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد